پایگاه خبری تحلیلی صبح تهران | sobheterhan.com

جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29
كدخبر: ۲۵۰۳۱
تاريخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۱
print نسخه چاپي
send ارسال به دوستان
فرزین پورمحبی
چند شب پیش سوار یک ماشین شخصی مسافرکش شدم، کمی که جلو رفتیم، یکی از بغل دستی‌هام یک قمه گذاشت زیر گردنم...

چند شب پیش سوار یک ماشین شخصی مسافرکش شدم، کمی که جلو رفتیم، یکی از بغل دستی‌هام یک قمه گذاشت زیر گردنم...

دیگه تو تهران این مسئله کاملا عادی شده؛ منم بار سومم بود که با همچین جریانی روبه‌رو می شدم، به همین خاطر هم مثل یک آدم مالباخته حرفه ای و وظیفه شناس عمل کردم و خیلی خونسرد، دار و ندارم رو، دو دستی گذاشتم کف دستش.

اما در کمال تعجب دیدم چیزهایی که بهش دادم رو پس داد و با عصبانیت بهم گفت: مگه به قیافه ما می خوره که دزد باشیم!؟

با احترام پرسیدم: می تونم بپرسم که الان این قمه زیر گردن من چیکار می کنه؟

گفت: ما از افراد نفوذی خلیفه جهان یعنی داعش هستیم و قراره به نمایندگی از هر خبرگزاری یکی رو جلو دوربین سر ببریم و برای اینکه جنسمون جور بشه، اومدیم به نمایندگی از خبرگزاری ایسنا سر تو رو ببریم! چون برای اینکار چهره فتوژنیتکی داری.

در حالی که آب دهنم رو به سختی قورت می دادم، گفتم: امیدوارم بتونم نماینده شایسته ای باشم ... این نوسترآداموس هم با این پیشگویی اش کلی باعث دردسر شده و همه می خوان جای اون کسی باشند که جهان رو در اختیار می گیره، مشخصاتش هم کوتاهی قد بود و... اصلا بگذریم؛ حالا با بریدن سر من چی نصیب شما می شه؟

گفت: تو باید قبل از بریدن سرت به اوباما و اسراییل و چند تای دیگه فحش بدی، چون این روزها خیلی دارند ما رو اذیت می کنند.

گفتم: من قبل از این هم بدون اینکه کسی بخواد سرمو ببره تا دلتون بخواد به امریکا و اسراییل و چند تای دیگه انتقاد سازنده و حتی غیر سازنده می کردم.

گفت: واسه چی؟ دردت چی بود؟

گفتم: آخه اینها صبح تا شب کار و زندگیشون شده اینکه ثابت کنند دین و مصب ما مشکل داره و هر بار هم یه جوری کرم می ریزند. مثلا یک بار فیلم می سازند، یک بار کتاب چاپ می کنند؛ یک بار هم گروه های تند رویی مثل طالبان و بوکو حرام و خود شما را درست می کنند تا بگن دین اسلام همینه و خیلی جیزه! یکی نیست بهشون بگه آخه تو این گیر و دار آزادی بیان که خودتون سنگشو به سینه می زنید، چرا نمی ذارید ما هم به دین خودمون خوش باشیم و زندگیمون رو بکنیم!

گفت: یعنی می خوای بگی ما آمریکایی و اسراییلی هستیم؟

گفتم: تو که نه ؛ چون لهجه ات به بریتانیایی می خوره ... لابد از همه فرقه های دیگه هم مثل آمریکا و اسراییل و...داخل شما پیدا می شه.

گفت: پس ما آزار داریم که از تو می خواهیم به خودمون فحش بدیم؟

گفتم: شما که -به قول یه بنده خدایی- خس و خاشاکید و مهره اید. معمولا شماها رو اولش به اسم آزادیخواه و مبارز الم می کنند. اما بعد از مدتی مثل اون فیلمی که روبات ها علیه سازندگانشون قیام کردند؛ از کنترلشون خارج می شید و به‌جای عصای دست، خود شما می شید چماق سر و وبال گردنشون! این بار، اسمتون هم می شه غده سرطانی! آخرشم برای اینکه تو چاهی که کندن خودشون نیفتن، مجبور می شن شما رو بمباران بکنند و برند سراغ یک گزینه دیگه ... یه روز دور دور بن لادنه، یه روز ابوبکر بغدادی و یه روز هم ریگهایی مثل ریگی.

 

گفت: حالا که اینطور شد، تو فیلمی که می خواهیم ضبط کنیم اول زبونت درازت رو درمیارم و بعدش سر تو از بیخ می زنم تا دیگه از این چرت و پرت ها نگی.

گفتم: بزن بزن که داری خوب می زنی؛ فقط این دم آخری یک خواهش دارم. اونهم اینکه، فیلم سر بریدن منو حتما پخش کنید، چون قبلش می خوام به اوباما و چند تای دیگه بگم:

سلام ؛ تا لحظاتی دیگه، سر من هم مثل سر خیلی ها در عراق و افغانستان و سوریه و غزه و نجیریه و... که حق زندگی داشتند، به باد می ره، اونهم فقط به‌خاطر اینکه شما بتونید قلدری کنید و واسه دین هایی که ازشون حساب می برید، شاخ و شونه بکشید... اما ایکاش حالا که نمی دونید آخر و عاقبت قلدری چیه، لااقل می تونستید یه راه آبرومند تر و بدون درد خونریزی پیدا می کردید؛ چون می دونم چند ثانیه دیگه قراره درد و خونریزی زیادی رو تحمل کنم. اونم به‌خاطر چیزی که نمی دونم دقیقا چیه و برای کیه!

اگر بار گران بودیم و رفتیم اگر نامهربان بودیم رفتیم....

لطفا کسی مزه نپرونه که اگه سرت رو بریدند، پس این متن رو چطوری نوشتی؟ تو این دنیا مثل کشور ما هر چیزی ممکنه!

send بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
Bookmark and Share
* نام:
ايميل:
* نظر: