پایگاه خبری تحلیلی صبح تهران | sobheterhan.com

جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19
كدخبر: ۳۹۴۲۲
تاريخ انتشار: ۱۴ دي ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۵
print نسخه چاپي
send ارسال به دوستان
دکتر محمد مهدی راجی
حملات خونین تروریست های داعش به فرانسه، صرف نظر از بزرگی ابعاد فاجعه و قابل قیاس بودن یا نبودن با حادثه 11 سپتامبر 2001، یک بار دیگر ریشه های بحران در خاورمیانه ای را نشان داد که این روزها بیش از هر زمان دیگری کانون محوری جنگ و ترور و خشونت و افراط گرایی شده است. اما به راستی خاورمیانه، این گهواره تاریخ، سرزمین ادیان الهی و مهد تمدن بشری چرا مأمنی امن برای تروریست های تکفیری شده است ؟ و از آن مهم تر آیا گفتمان تقریب مذاهب اسلامی می تواند در برابر جریان تفرقه و تکفیر دست به روشنگری زده و دعوت به همگرایی اسلامی کند و چهره نورانی اسلام را به مثابه دین وحدت بخش وکرامت آفرین برای انسان ها بازنمایاند؟

در پایان جنگ اول جهانی، عثمانی ها مغلوب شدند و در دمشق یک امپراطوری عربی سر برآورد. از همان زمان استقلال ملت های عرب در منطقه پیش بینی می شد. اما کوتاه زمانی پس از آن بود که خاورمیانه از مناطق کردنشین در شمال گرفته تا دریای سرخ و خلیج فارس تحت حاکمیت قدرت های استعمارگر اروپایی وقت قرار گرفت.

با از میان رفتن امپراطوری عثمانی در واقع آن سقف مشترکی که از مدت ها پیش ملت های مختلف در کنار هم زیر آن زندگی می کردند از بین رفت و ترکیه جدید تحت رهبری مصطفی کمال نه تنها سیاستی کاملاً ناسیونالیستی بلکه سیاستی کاملاً ضد مذهبی در پیش گرفت. پارلمان آنکارا در سال 1924 به صورت رسمی نظام خلافت عثمانی را برانداخت و بدین ترتیب این مساله اتفاقی نبود که بسیاری از جنبش های نوین اسلامی سربرآورند و امروز همین جنبش ها برای بازگشت به نظام خلافت تبلیغ کنند و از قضا هوادارانی نیز برای خود بیابند.

از پایان جنگ جهانی دوم بدین‌سو نیز، منطقه خاورمیانه از بحرانی‌ترین مناطق در جهان بوده است.

ریشه‌یابی جنگ‌ها، منازعات، بحران‌ها و تنش‌هایی که در این منطقه که به لحاظ ژئوپلیتیکی از مناطق بسیار مهم جهان است، بروز کرده، توجه بسیاری از متفکرین و اندیشمندان علم سیاست و روابط بین الملل در جهان اسلام را به خود جلب کرده است. برای نمونه کافی است به موارد زیر نگاه مختصری انداخته شود.
 چند سالی می شود که سوریه از هم گسسته و در هرج و مرج فرو رفته است.
 در عراق شورشیان سر برداشته و در برخی مناطق مشرق کردها در تلاش برای تحقق آن خودمختاری مطلوب خود به سر می برند.
در یمن روزانه صدها بمب از جنگنده های سعودی بر سر عریان شهر فرو می بارد.
 مردم هرات و کابل تقریباً هر روز با صدای انفجار از خواب بیدار می شوند و تظاهرات  ها و اجتماعات مردمی در بحرین، همچنان قربانی می گیرد.
تحولات داخلی لبنان و تجاوزات گاه و بی گاه رژیم صهیونیستی به این کشور، زود به زود به سر خط اخبار جهان بدل می شود.
 در کرانه باختری رود اردن هر روز شهرک های جدید یهودی نشین ساخته می شود و البته واکنش اعراب را به دنبال دارد.
مصر و لیبی در آتش تفرقه و مشکلات داخلی ناشی از نوسازی ساختارهای سیاسی و اجتماعی می سوزند و بلاخره این که خلافت جدیدی به نیابت از مسلمین در عراق و شام اعلام موجودیت می کند که توحش و ترور و اعمال خشونت افراطی علیه زنان و مردان، پیر و جوان، آن هم به نام محبوب دین موجی از خشم و نفرت جهانیان را با خود همراه کرده است.

این ها همه در حالی است که ظاهراً تنها چند سال پس از خیزش های اخیر، نوعی هوشیاری و بیداری از خواب خوش در برابر تروریسم تکفیری در سراسر جهان و منطقه قابل مشاهده است. گویی حوادث تروریستی چند روز گذشته در فرانسه با خود خبری داشت که تا قبل از آن، کسی از عمق فاجعه ای که می تواند به دست داعشیان رقم بخورد آگاهی نداشت.

 اما در این میان ترویج تفکر تقریب مذاهب اسلامی که حامل پیام وحدت بخش عزت و اتحاد میان مسلمین است بیش از پیش صورت ضرورت به خود گرفته است.
بر این اساس معتقدم، اندیشه تقریب باید به دیپلماسی تقریب تغییر جهت داده و به صورت جدی در دستور کار دستگاه دیپلماسی کشورهای اسلامی قرار گیرد. در این برهه حساس، تنها با عمل گرایی تقریبی می توان به حیات اندیشه وحدت امیدوار بود. لذا با توجه به الگوی وحدت آفرین اندیشه تقریب باید با تاکید بر آموزه های قرآن کریم در این باره، دیپلماسی همگرایی و همکاری کشورهای اسلامی به صورت عملیاتی جهت تامین امنیت جهان اسلام و منطقه خاورمیانه در دستور کار قرار گیرد.

 البته وحدت در تفکر تقریبی به خودی خود یک غایت نیست، اگرچه اهداف گوناگونی برای آن تعریف و تعیین شده است، لیکن به نظر می رسد هدف نهایی از طرح آن ایجاد امنیت در جهان اسلام باشد. زیرا در صورت ایجاد امنیت است که رسیدن به سایر اهداف تقریب از جمله رشد معنوی و اخلاقی جهان اسلام محقق می‌شود. تا امنیت معنوی نباشد، رشد معنوی هم امکان‌پذیر نیست.

برای ایجاد امنیت کشورهای اسلامی، باید قدرت آنان را بالا برد. البته قدرت، صرفاً تقویت بعد خاصی مثل بالا بردن توان نظامی تعریف نمی‌گردد، بلکه در بهبود وضعیت جهان اسلام در شبکة پیچیده‌ای از روابط داخلی و خارجی از شاخص های سیاسی و امنیتی تا فرهنگی و اقتصادی تعریف می‌شود. بدین منظور می توانیم مبانی عمومی و داخلی دیپلماسی تقریب را چنین خلاصه کنیم:

1- تعمیق تعاملات منطقه ای از طریق مجاری دیپلماتیک کشورهای اسلامی.

 بر این اساس سیاست خارجی کشورهای اسلامی می تواند حول همکاری های بیشتر سیاسی صورت بندی شود. بدون تردید، تروریسم تهدید مشترک همه دولت های اسلامی اعم از شیعه و سنی در منطقه است. از این رو وحشت آفرینی گروه هایی نظیر داعش می تواند به مثابه یک فرصت استثنایی جهت همگرایی کشورهای اسلامی نگریسته شود. تاریخ خاورمیانه، تاریخ افتراقات به جای اشتراکات است.

تاکید بر اختلافات، همواره جزئی از راهبردِ دیپلماتیکِ اغلب کشورهای منطقه در دهه های اخیر بوده است. تاریخ منطقه بعد از آرمان فلسطین هیچگاه به مانند امروز، شاهد اشتراک در تشخیص تهدیدی همه گیر نبوده است. بعد از اشغالگری رژیم صهیونیستی در منطقه و احساس مشترک همه ملت ها در برابر تهدید آن، این بار تهدیدِ داعش فرصتی فراهم آورده تا یک بار دیگر سکانِ دیپلماتیک همه دولت های اسلامی در منطقه در یک جهت تنظیم شود. 

2- افزایش همکاری های اقتصادی و مبادلات تجاری مابین دولت های اسلامی منطقه.

این امر می تواند به مانند اهرم دیگری در قبال دیپلماسی وحدت بیش از گذشته مورد استفاده واقع شود. اگر چه اغلب کشورهای منطقه ساختارهای مشابه اقتصادی با یکدیگر دارند و نمی توانند شرط مکملیت اقتصادی را در فرآیند همگرایی منطقه ای  به عهده گیرند، لیکن تحکیم روابط تجاری و اقتصادی، ضرورتاً به همگرایی بیشتر در برابر مشکلات و موانع منطقه ای منجر خواهد شد.

3- تلاش در جهت اجتماعی تر شدن مفهوم تقریب مذاهب اسلامی در عرصه عمومی.

شکی وجود ندارد که فرهنگ سازی در راستای وحدت شیعه و سنی امری مختص و محدود به گفت و گو و تبادل نظر میان علما و اندیشمندان جهان اسلام نمی شود و فراتر از آن، شامل گفت و گو و ارتباط توده های مختلف اجتماع در جهان اسلام است. زمانی می توان به وحدت شیعه و سنی امیدوار بود که توده های مختلف مردم در جوامع اسلامی درگیر بحث وحدت اسلامی شوند و بحث از لایه نخبگی و روشنفکری آن به سطوح مختلف جامعه کشیده شود.

4- افزایش ارتباطات میان فرهنگی و تسهیل فرآیند رفت و آمد شهروندان کشورهای اسلامی.


 تسهیل شدن  و ترغیب توریسم درون فرهنگی اعم از توریسم مذهبی، تفریحی، پزشکی یا سایر اشکال آن، میان ملت های مسلمان منطقه به مثابه ابزار میانبری علاوه بر سودآوری اقتصادی و گردش مالی، می تواند زمینه ساز فرآیند دیالوگ و ارتباط و فروریختن ترس ها و تردیدها نسبت به یکدیگر در خرده فرهنگ های اسلامی با یکدیگر شود. شیعه و سنی از این زاویه بیش از آنی که فکر می کنند به هم تشابه دارند، فقط نیازمند فرصتی جهت دیده شدن، گفت و گو کردن و تفکر کردن پیرامون هویت"خود" و "دیگری" و باز تعریفی از آن  هستند.

5- کاربست هوشمندانه از ظرفیتِ فضای رسانه های فراگیر مجازی و تقویت گفتمان وحدت.

 به این منظور می توان زمینه اشتراکات در سیاست های رسانه ای ما بین دولت های اسلامی را تقویت کرد. همچنین می توان بسترهای لازم به منظور آموزش و اطلاع رسانی در شبکه های اجتماعی و در جهت تعمیق فرهنگ تقریب و دیپلماسی وحدت را بیش از پیش مورد توجه قرار داد.

فرهنگ سازی از مجرای فناوری های روز فرصت یگانه ی زندگی در عصر کنونی است که امید می رود تمامی جریانات دوستدار" وحدت " به اهمیت و نفوذ آن واقف شوند.

6- فرصت به نقش آفرینی گروه های مرجع در جوامع اسلامی از حوزویان تا نخبگان دانشگاهی، جوانان و زنان.

توسعه و ترویج گفتمان تقریب و فرهنگ سازی در جهت عملیاتی شدن مفاهیم و آموزه های آن در بطن جوامع اسلامی نیازمند توجه هر چه بیشتر به جریانات تاثیر گذار در بستر پویش های اجتماعی در کشورهای اسلامی دارد. از این حیث، زنان، جوانان و نخبگان دانشگاهی و حوزوی از جایگاه ویژه ای برخوردارند. این قشر از طبقات اجتماعی به واسطه ی تحرک اجتماعی بالا و قدرت انتقال، بهتر از سایرین می توانند زمینه های اشتراک و همگرایی اسلامی را به بطن جوامع اسلامی منتقل کنند و از این توانمندی در جهت امنیت آفرینی در جهان اسلام که هدف نهایی دیپلماسی تقریب در نظر گرفته شده، بهره ببرند.

بدیهی است تامین امنیت در جهان اسلام و منطقه خاورمیانه که لاجرم برخاسته از دیپلماسی تقریب و همگرایی کشورهای اسلامی است، امنیتی دسته جمعی و در جهت مقابله با گروه های تکفیری نظیر داعش در منطقه خواهد بود. شکی نیست، امنیتی که در ذیل تفکر "تقریب" ترویج شود به مراتب اثری ماندگارتر از توافقات سیاسی میان دولت های منطقه خواهد داشت که گاه با جابجایی هایی که در قدرت رخ می دهد خیلی زود رنگ و رخ می بازد. چراکه تقریب ریشه در آیات و روایات متعدد اسلامی دارد که مسلمین را برادر هم می خواند و آنها را به زندگی در سایه وحدت اسلامی به منظور مقابله با تهدیدات دعوت کرده است. 

لازم به یادآوری است از آثار و برکات دیپلماسی تقریب، جهان غرب نیز برخوردار خواهد شد. امنیت در دنیای پر مناسبات امروزی که تمامی شئونات اش به هم گره خورده و جهانی شده است، موضوعی منفرد و مجزا از دیگر حوزه ها و مناطق نیست. بر این اساس پیوند ناگسستنی میان امنیت منطقه ای و امنیت جهانی به وجود آمده است. مطمئناً چنانچه دول اسلامی بتوانند در سایه وحدت و همگرایی مشکلات و معضلات امنیتی خود و نیز تهدیدات ناشی از گروه های افراطی در منطقه را مدیریت و کنترل کنند، کشورهای غربی دیگر نباید نگران حوادث تروریستی در قلب سرزمین های خودشان باشند. اگر اروپا و آمریکا به راستی یک بار برای همیشه می خواهند از شر تروریسم خلاصی یابند، چه چیز بهتر از یاری رسانی به شکل گیری و تعمیق فرآیند دیپلماسی تقریب و همگرایی در کشورهای اسلامی ؟ مگر آن که غربی ها نیات دیگری در منطقه در سر داشته باشند و نقشه های دیگری کشیده باشند که در آن صورت خواب آشفته ترور و افراط گرایی برایشان تمامی نخواهد داشت.
send بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
Bookmark and Share
* نام:
ايميل:
* نظر: