به گزارش صبح تهران به نقل از شهر- آمارهای رسمی، سن ازدواج برای پسران را ۲۵ تا ۳۵ و برای دختران ۲۴ تا ۳۰ سال اعلام می کنند. این میانگین، نشان دهنده ۵ سال افزایش در ۱۰ سال گذشته است. این پدیده در میان دختران تحصیل کرده، بیش از دیگران به چشم می خورد. بسیاری از کارشناسان علت اصلی را در رشد تحصیلات دختران می دانند. تغییر سبک زندگی یا بازنگری در نقش های سنتی نیز از دیگر دلایل تاخیر در ازدواج جوانان ایرانی معرفی می شوند.
با این حال از سالها پیش و حتی قبل از آنکه نگرانی درباره بالا رفتن سن ازدواج به یک نگرانی ملی تبدیل شود، در بعضی دانشگاههای کشور تلاشهایی برای تشویق ازدواج دانشجویی صورت گرفت و تلاش شد ازدواج ساده زوجهای دانشجو به عنوان الگویی به همه مردم جامعه معرفی شود.
سازمان ملی جوانان از وجود ۱۵ میلیون جوان مجرد در سنین ازدواج خبر داده و خواستار رفع موانعی شده است که در راه تشکیل خانواده آنان وجود دارد. این سازمان، موج فراگیر تقاضا برای آموزش عالی را یکی از جدی ترین موانع ازدواج جوانان ایرانی می نامد. در واقع جایی که دو دهه قبل قرار بود آموزش ازدواج آسان به مردم بدهد حالا به معضل ازدواج جوانان تبدیل شده است.
آنچه در این سالها اتفاق افتاده است، تشویق به ازدواج دانشجویی نبوده است. بلکه تلاش برای افزایش آمار به هر قیمت ممکن بوده است به صورتی که به مرور دانشجو بودن یکی از زوجین برای حضور در ازدواج دانشجویی کافی بود. در صورتی که به نظر میرسید مفهوم ازدواج دانشجویی، آشنایی و ازدواج در محیط دانشگاه بود. طبیعی بود که به مرور جشنهای ازدواج دانشجویی هم آن کیفیت اولیه را از دست دادند و در حال حاضر بعید است زوجی به ازدواج دانشجویی اکتفا کند و عموما جشنهای منحصر به فرد خود را جدا از مراسم دانشگاه برگزار میکنند.
اصطلاح ازدواج دانشجویی نخستین بار از سوی یکی از اساتید دانشگاه تهران پیشنهاد شد و اولین جشن ازدواج در زمستان سال 1376 با کمک نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه شهید بهشتی و با شرکت 60 زوج از دانشجویان این دانشگاه برگزار شد. این رویکرد در سال های بعد در سایه حمایت نهادهای مختلف و هدایای بخش های مختلف دولتی و تبلیغات رسانه ها - به ویژه صدا و سیما- به تدریج با اشتیاق بیشتری روبرو شد، به گونه ای که شمار ازدواج های دانشجویی در سال 1378 به هزار و در سال 1381 به چهار هزار مورد رسید. تحقیقات آماری پرسش نامه ای که توسط چند تن از اساتید دانشگاه انجام گرفت نشانگر رویکرد دانشجویان - به ویژه دانشجویان شهرستانی - به این پدیده است.
اما موضوع اصلی اینجاست که در واقع متولیان برگزار کننده ازدواج دانشجویی بعد از دو دهه نه هزینههای ازدواج را کاهش دادند و نه در ترویج فرهنگ ازدواج در سنین جوانی موفق بودهاند.
نکته تلختر این است که بر اساس آمارهای موجود، تعداد طلاقهای دانشجویی و ازدواجهای ناموفق دانشجویی نیز روز به روز در حال افزایش است و با اینکه برگزار کنندگان مراسم ازدواج دانشجویی زیر بار این آمارها نمیروند اما برخی از جامعه شناسان این آمارها را تایید میکنند.