پایگاه خبری تحلیلی صبح تهران | sobheterhan.com

جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19
كدخبر: ۴۹۱۶۶
تاريخ انتشار: ۰۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۴
print نسخه چاپي
send ارسال به دوستان
عابدی، سجاد -

با آن باید چه کرد ؟

 روسای جمهور آمریکا همگی با پیش داوری های محکم در باره سیا در زمان ورود خود به کاخ سفید از خود می پرسیدند «با آن باید چه کرد ؟». اغلب آنها تحلیل های سیا را دست کم می گرفتند. این تحلیل ها دنیایی پیچیده را توصیف می کردند و می گفتند روند رویدادها مبهم است.

ارزیابی، فرضیه، احتمال. کاخ سفید هرگز چنین ادبیاتی را نمی ستود. کاخ سفید اغلب تحلیل هایی را ترجیح داده است که در چارچوب ذهنیات و اهداف سیاسی آن قرار داشتند. از سوی دیگر، کاخ سفید به دلیل تمایل دائمی برای جلب حمایت مردم از تصمیمات بزرگ خود، گرایش فزاینده ای به این موضوع داشت که برخی از اطلاعات جمع آوری شده توسط سرویس ها را علنی کند.
در عوض، روسای جمهور قدرت مخفی ای که بواسطه سیا در اختیار داشتند را به شدت دست بالا می گرفتند. فعالیت های مخفیانه، به عنوان «راه سوم» بین جنگ و دیپلماسی، به شدت آنها را به سوی خود جذب می کرد. همگی آنها به منظور تاثیر گذاری مخفیانه بر روند رویدادها، برنامه هایی را در راستای اقدامات مخفیانه به اجرا گذاشته اند. همگی آنها تلاش داشتند تا امکان استفاده از این برنامه ها را برای خود حفظ کنند. به رغم رسوایی ها، مشکلات سیاسی و دیپلماتیک ناشی از فعالیت های مخفیانه، هیچیک از آنها اقتضا و کارایی این ابزار را در سیاست خارجی زیر سوال نبردند.
این اقدامات مخفیانه اندک اندک در سال های 1950 و در برهه ای که اسطوره شکست ناپذیری سازمان سیا شکل گرفت، گسترش یافت. افسران سیا که چنین اقداماتی را منبعی برای کسب وجهه و امتیاز یافتند، برای پرورش دادن آنها دست به هر کاری زدند. این افسانه برگرفته از یک نشانه خاص فرهنگی است: آمریکایی ها به عنوان یک ملت، تصویری بسیار مثبت از خود دارند. آمریکا خود را ملتی می داند که موفق می شود؛ برنده ای که به لطف اراده گرایی و فناوری خود، چالش ها را از پیش رو برمی داردو بر آنها غلبه می کند. سازمان سیا مسئول این روحیه فراگیر در واشنگتن است.
شعار سازمان سیا تا مدت ها این بوده است: «آژانس می تواند آن را انجام دهد». بنابراین مخالفان قدرت آنچنان مورد توجه قرار نمی گرفتند؛ زیرا آمریکا به جنگاورانی در سایه نیاز داشت که کشور را از تهدید شوروی حفاظت می کردند بدون آنکه کسی چیز زیادی درباره چگونگی آن بداند. این عصر اعتماد در جریان تنش زدایی و پس از افشای فعالیت های جاسوسی«داخلی» سیا پایان یافت. بنابراین عصر بزرگ عقده گشایی آغاز شد که خیالپردازی ها و دیگر تئوری های توطئه را به همراه می آورد. سازمان سیا نشانه های زشت یک سازمان خطرناک، سرکش و خارج از کنترل را به خود می گیرد. اما رابرت گیتس تصریح می کند:« سیا چیزی بیش از یک سازمان وابسته به ریاست جمهوری نیست. هر بار که این سازمان با دردسر روبه رو شده است، به دلیل ماموریتی بوده که رئیس جمهور دستور آن را صادر کرده است. »
به هر تقدیر، این است تصویر آمریکا در جهانی که بیشترین درد و رنج را از این کشور برده است. این واقعیت که آمریکا آژانسی مثل سیا در اختیار داشته باشد الزاما مثل تیغ دو دم است.
مطبوعات و کنگره به رغم اعتقاد اساسی به کارآمدی سازمان سیا، به عنوان دو سگ نگهبان قدرتمند برای نظارت بر این آژانس در خدمت رئیس جمهور عمل کرده اند. پویایی دموکراسی آمریکا و همچنین دلبستگی شدید به قانون اساسی و آزادی های فردی، سازمان سیا را به «شفاف» ترین سرویس اطلاعاتی در جهان تبدیل کرده اند. تضاد در این جاست که آمریکایی ها جزئیات بیشتری در باره فعالیت های سرّی (فعالیت هایی که قطع به یقین باید مخفیانه ترین و حساس ترین فعالیت ها باشند) می دانند تا مجموع عملکرد سیا. شاید حتی بیش از عملکرد کلی دیگر نهادها، از جمله وزارت امور خارجه یا وزارت بهداشت.
حملات 11 سپتامبر رخ می دهد و احساس امنیت و شکست ناپذیری که آمریکا در آن غوطه ور بود را متزلزل می کند. از آن زمان به بعد، خاک آمریکا دیگر همچون یک پناهگاه نیست و این حمله تاثیری مشابه حمله پرل هاربر بر جای می گذارد. پیامدهای جنگ عراق هم به آن افزوده می شود تا اساسی ترین سازماندهی مجدد در دستگاه اطلاعاتی آمریکا از حدود شصت سال پیش تاکنون صورت گیرد. سرویس های اطلاعاتی به اختیارات جدیدی دست می یابند، سرویس های بسیار دیگری تشکیل و برخی شبکه های قدیمی تضعیف می شوند یا حتی از بین می روند؛ نیاز به تمرکز بیشتر اختیارات سرویس های اطلاعاتی احساس می شود.
این تغییرات تا جایی است که آمریکا نوعی سازمان سیا بر فراز سازمان قبلی ایجاد می کند. هدف سیای جدید این است که تصویری منحصر به فرد از سرویس ها به آمریکایی ها نشان دهد. سازمان جدید فعالیت های خود را روی تحلیل متمرکز خواهد کرد. به همین دلیل می توان شرط بست که در آینده کمتر از ناتوانی سیا در پیش بینی رویدادهای مهم خواهیم شنید. از سوی دیگر به دلیل اینکه بر اساس اصلاحات جدید یک رئیس جدید برای دستگاه اطلاعاتی آمریکایی در نظر گرفته شده است و سازمان سیا به آژانس مسئول تمام فعالیت های سرّی تبدیل شده است، می توان تصور کرد که سیا در سال های آینده (اندکی) سرّ نگهدارتر خواهد شد.
تنش بین مداخله جویی و دکترین پیشین انزواطلبی، آمریکایی ها را به سوی باز تعریف دستگاه اطلاعاتی به عنوان «آخرین خط دفاعی» سوق می دهد. از برخی جنبه ها، این دستگاه آغاز و پایان نمایش قدرت آنهاست؛ و از آنجا که سازمان سیا شاهد این بوده که در ماموریت خود مبنی بر حضور در نزدیک ترین فاصله ممکن نسبت به دشمنان آمریکا، قدرتی به هم زده است، به همین دلیل امروزه همچنان این موقعیت گرانبها را برای خود حفظ می کند.
سیا در واقع جایگاهی تقریبا جایگزین ناپذیر در قوه تصور و همچنین نظام سیاسی آمریکایی ها در اختیار دارد. این سازمان به تمام بازیگران خود این اطمینان را می دهد که کسی، چیزی، آمریکای در هم تنیده با امور بین المللی را زیر نظر دارد و نفوذش بر چهار گوشه جهان سایه افکنده است.

send بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
Bookmark and Share
* نام:
ايميل:
* نظر: