در این وانفسای انتشار اخبار یأسآور البته نبود یا ضعف سواد رسانهای در افکار عمومی، بازار شایعات عجیب و غریب و زیانبار را داغ کردهاست، از نایاب شدن شیرخشک برای نوزادان یک شیرخوارگاه در جنوب تهران گرفته تا بازداشت رییسکل سابق بانکمرکزی و حتی جعل سخنرانی برای سخنگوی کاخسفید!
واقعیت نگرانکنندهتر اینکه متأسفانه رویه غالب در میان برخی مسئولان دولتی و فرادولتی نیز طی این سالها، کتمان و حتی انکار واقعیتها بودهاست. این رویه در شرایطی تکرار شده که افکارعمومی، بسیاری از واقعیتهای انکار و کتمان شده را هر روز و بیواسطه شاهد بوده و تکذیب مسئولان تنها به تخریب اعتماد عمومی نسبت به آنها منجر شدهاست.
مجموعه این عوامل طی سالهای اخیر دست به دست هم داده تا سرمایهاجتماعی به عنوان یکی از اصلیترین داراییهای ارزشمند و کاربردی در هر کشوری دچار خدشه شود و کارایی خود را در مقطع بسیار دشوار و پیچیده فعلی که برای عبور از مشکلات ساخته و پرداخته دشمنان بیش از هر زمان دیگری لازم است، از دست بدهد تا جایی که در کمال تأسف مقولات و مفاهیم ارزشمند و گرانبهایی مانند عزم و اراده ملی نیز که برای فائق آمدن بر مشکلات دشمنساخته، ضروری و لازم هستند، خود گرفتار آفت شعارزدگی و کلیشه شدهاند.
با این حال از آنجایی که خروج از این ورطه همچنان بیش از هر چیز نیازمند عزمی جدی و همگرایی ملی است باید راه و روشی برای بازیابی و ترمیم سرمایه اجتماعی و تقویت اعتماد میان ملت و حاکمیت جست. خوشبختانه شواهد و قرائنی مبنی بر درک اهمیت و ضرورت این اقدامات در میان برخی مسئولان مشاهده میشود؛ به عنوان نمونه معاوناول رییسجمهور چندی پیش در سخنانی صریح و روشن به تشریح گوشهای از مشکلات و چالشهای پیشرو پرداخت و در عین حال بر بایستگی صراحت و صداقت با مردم تأکید کرد. چنین رویکردی اگر در میان سایر مسئولان در دولت، قوای مقننه، قضائیه و… دنبال شود میتوان امیدوار بود شاهد مهاجرت از گفتمان و رویکرد انکار به فضای اعتماد میان مسئولان و مردم باشیم که ثمره آن قطعا ترمیم سرمایه اجتماعی، شکلگیری کانونهای مدنی مقاومت در برابر عملیات روانی دشمن در حوزه اقتصاد و معیشت مردم و احیای عزم و اراده عمومی برای عبور از پیچ تند امروز کشور خواهدبود.